- ساز زدن
- ساز بستن ساز دادن ساز نواختن، یا ساز زدن به کام کسی به کام و مراد او بودن
معنی ساز زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ساز زدن
- ساز نواختن، نواختن ساز
- ساز زدن ((زَ دَ))
- نواختن وسیله موسیقی، کنایه از بهانه گرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل نواختن جاز
دندان زدن، دندان به چیزی فرو بردن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چک زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، سرچنگ زدن، صفعه زدن، صفع
دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
Nibble
knabbern
откусывать
жувати
mordisquear
mordiller
mordicchiare
knabbelen
कुतरना
menggigit sedikit
לנשוך
kutafuna
কামড়ানো
کسی که ساز زند نوازنده، تار زن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
زدن کسی را با بازو
تولید باد کردن برای خنک کردن خود یا دیگران
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن